سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
کلامی از اشراق
نویسنده :
 محمد
تاریخ :
 یادداشت ثابت - دوشنبه 91/10/26
زمان :
  10:17 صبح
نظرات ()

از صخره شدم بالا
در هر گام، دنیایی تنهاتر، زیباتر!
و ندا آمد: بالاتر، بالاتر!

«و بعضی از دوستان من از من درخواستند که «صفت حضرت مَلک بگوی و وصف زیبایی و شکوه او»! و اگرچه به آن نتوانیم رسید، بعضی موجز بگویم:
بدان که هرگاه در خاطر خود جمالی تصور کنید که هیچ زشتی‌ای با او نیامیزد و کمالی که هیچ نقص؛ پیرامُن او نگردد او را آنجا یابید که همه جمال‌ها به حقیقت او راست. گاه نیکویی همه روی است، گاه جود همه دست است. هرکه خدمت او کرد، سعادت ابد یافت و هرکه از او اعراض کرد، خسر الدنیا والاخره شد.
و بسا دوستا که چون این قصه بشنود،گفت «پندارم که تو را پری رنجه می‌دارد یا دیو در تو تصرف کرده است. به خدای که تو نپریدی، بل که عقل تو پرید و تو را صید نکردند، که خرَد تو را صید کردند. آدمی هرگز کی پرید؟ مرغ هرگز کی سخن گفت؟ گویی که صفرا بر مزاج تو غالب شده است یا خشکی به دماغ تو راه یافته است. باید که طَبیخ افتیمون (نوعی طعام) بخوری و به گرمابه رَوی و آب گرم بر سرریزی و روغن نیلوفر به کار داری و دَر طعام‌ها افگنی و از بیداری دور باشی و اندیشه‌ها کم کنی که بیش از این، عاقل و بخرد دیدیم تو را. و خدای برما گواه است که ما رنجوریم از جهت تو و از خَلَلی که به تو راه یافته است.»
چون بسیار گفتند و چون اندک پذیرفتیم. و بَتَرین سخن‌ها آن است که ضایع شود و بی‌اثر مانَد. واستعانت من با خدای است. «شهاب‌الدین سهرودی»




کلمات کلیدی :


 
 
   
   
 


بازدید امروز: 8
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 7178
 
 
تمام حقوق این وب سایت و مطالب آن متعلق به حکمة الاشراق می باشد.
.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.

شارژ ایرانسل

فال حافظ